کد مطلب:53807 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:212

آغاز مخالفتها در آغاز خلافت











برنامه علی « ع » برنامه دگرگونی زیربنای اقتصادی و اجتماعی كشور اسلامی بود ، بندگان سیاه پوست خدا احساس كردند كه همچون دیگران آزادند و می توانند از حقوق و مزایای اجتماعی در چارچوب قوانین اسلام بهره مند شوند.

پرهیزكاران تهیدست و بینوا دانستند كه علی پناهگاه بیچارگان و ستمدیدگان است و دلهای سخت و دستهای غارتگر صاحبان زر و زور دیگر نمی توانند سرنوشت آنها را به دست داشته باشند. بزرگ زمین داران و صاحبان ثروتهای فراوان و طبقه حاكمه ای كه در فساد دستگاه حكومت عثمان ذی نفع بودند پس از كشته شدن عثمان ، به فراوانی احساس خطر كرده بودند و با اعلام برنامه حكومت علی ، به یكدیگر نزدیك شدند و برای از پای درآوردن امام علی « ع » به مطالعه پرداختند. اینان چه از پیش و چه بعد از روی

[صفحه 219]

كار آمدن امیرالمومنین « ع » با معاویه و دیگر نیروهایی كه می توانستند در مقابل امام ایستادگی كنند در ارتباط بودند.

به نظر می رسد كه معاویه نخستین كسی بوده كه می خواست برای مدتی هر چند كوتاه مقام خود را حفظ نماید تا اوضاع را به طور دقیق بررسی كند و فرصت لازم را به دست آورد از این رو مغیره بن شعبه كه شاید از زیركان عرب بود بنا به خواهش معاویه و یا روی اندیشه ی خود یا برای این كه خویشتن را نزد امیرالمومنین مطرح كند و نظر او را نسبت به خود بداند در نخستین روز خلافت ، خدمت امام رفت و نظر حضرت را در مورد والی شام جویا شد.

علی « ع » می فرماید كه من او را شایسته حكومت بر مسلمانان نمی دانم و اگر كسی گوید كه صلاحیت او توسط عمر تایید شده است باید بگویم كه معاویه در ایام عمر از یرفاء غلام سیاه عمر ، بیشتر از عمر می ترسید.

قیام مردم برای این بود كه معاویه و امثال او از كار بركنار شوند و رنگها از چهره اسلام پاك گردد از این رو من او را منفصل می كنم.

مغیره گفت یا امیرالمومنین ، اعتقاد من این است كه درباره ی معاویه باید بیشتر اندیشه شود و انجام كارها همراه با جزم و احتیاط باشد. معاویه دارای نیروی مجهزی است و مردم شام از او شكایتی ندارند و به طور كلی شام در اختیار او می باشد و با آشنایی كه به روحیه ی او دارم ، بی شك معاویه در مقابل حكم عزل خود ایستادگی می كند. با آشفتگی كه در كشور پهناور اسلامی وجود دارد آیا بهتر نیست كه امیرالمومنین لااقل یكی دو سال با معاویه مدارا كند تا او به نام امیرالمومنین از مردم شام بیعت بگیرد و امام هم فرصت پیدا كند تا حكومت خود را در تمام قلمرو كشور اسلامی مستقر نماید و آن وقت به كار معاویه پردازد.

علی « ع » در پاسخ مغیره فرمود: « من در دینم مداهنه نمی كنم و حتی دو روز هم اجازه نمی دهم كه معاویه بر جان و مال و عرض مسلمانان مسلط بماند. »

شاید در مدینه شایعاتی بود كه مولی در نظر دارد افرادی همچون عثمان بن حنیف را برای بصره و عماره بن شهاب را برای كوفه و عبیدالله بن عباس را به سمت والی یمن و قیس بن سعد را به سمت والی مصر ، سهل بن حنیف را برای شام اعزام دارد یا كسی از جریان انتصابات باخبر نبود و مغیره بن شعبه در پی ماموریت خود فردای آن روز دیگر

[صفحه 220]

بار به خدمت امام رفت ولی این بار گفت من در آنچه امیرالمومنین درباره ی معاویه فرمودند به دقت مطالعه و اندیشه كردم و به این نتیجه رسیدم كه نظریات و تصمیمات امام از هر حیث بجا و قابل تحسین است.

مغیره از نزد امام خارج شد ، ابن عباس كه از مكه مراجعت كرده بود مغیره را هنگام خروج از خانه امام دید و همین كه خود به خدمت امیرالمومنین « ع » رسید ، حضرت مذاكرات و نظریات مغیره را درباره ی معاویه برای ابن عباس اظهار نمود و تصمیم خود را درباره والی شام بازگو فرمود.

ابن عباس عرض كرد: استنباط من آن است كه دیروز مغیره از روی خیرخواهی و حسن نیت سخن گفت ، ولی امروز به سیاست روی آورد و خواست كه امیرالمومنین را از خویشتن خوشنود كند. نظر من آن است كه باید با معاویه به نرمی رفتار شود و از برانگیختن او علیه حكومت و خلافت پرهیز كرد ولی برای امام مقدور نبود كه معاویه را در پست خود باقی بگذارد ، زیرا مردم می دانستند كه علی « ع » به كرات از عثمان خواسته بود كه پیشنهاد انقلابیون را در خصوص عزل معاویه قبول و اجرا نماید و اینك كه خود زمام امور را به دست گرفته است چگونه از خواسته ی مردم به لحاظ مصلحت اندیشی چشم می پوشد.

تاریخ یك نكته را فراموش كرده است ، در همین كتاب سخنان معاویه در مسجدالنبی را خواندید - لحن سخنان امیرالمومنین را می خوانید - نكته ی مهم این است كه علی با ابوسفیان ها و معاویه ها سازش ندارد و خوشش نمی آید.

علی به دنبال اعلام برنامه ی خود ، دستور داد اسلحه هایی كه در سرای عثمان بود و از آنها برای تسلط بر مسلمانان استفاده شده است ضبط نمایند و از قطائع[1] خلع ید شود و شترهای قیمتی كه از مال صدقه بود و عثمان آنها را به تصرف خود درآورده بود به بیت المال باز گردد. این اقدام امیرالمومنین درباره ی اموال و قطائع عثمان ، بنی امیه را به هیجان آورد تا جایی كه آثار شومی در پی داشت.

هنگامی كه ماموران علی « ع » اموال و شتران عثمان را ضبط می نمودند و به بیت المال تحویل می دادند ، ولید بن عقبه كه برادر مادری عثمان بود اشعاری سرود كه بنی امیه را

[صفحه 221]

به خروش آورد.

اما امیرالمومنین بدین هیجان توجهی نفرمود و چون اموال مزبور را از بیت المال می دانست ، دستور ضبط و تحویل آنها را به بیت المال صادر كرد و از پیامدهای آن نهراسید.

عمروعاص كه از مخالفان عثمان بود و در شهر ایله از نواحی شام اقامت داشت وقتی شنید كه مردم با علی بیعت كردند نامه ای به معاویه نوشت و او را تحریك كرد كه به خونخواهی عثمان برخیزد و در نامه ی خود اضافه كرد با تمام توانی كه داری در اندیشه كار خود باش ، چه اگر فرزند ابوطالب بر تو دست یابد همچون شاخه تری كه به آسانی از پوست برهنه خواهد شد ، تو را از آنچه كه در قبضه ی خودداری برهنه خواهد كرد. بی شك اگر امروز به درستی اندیشه نكنی و فرصت را از دست بدهی اطمینان داشته باش كه فردا باید بابت این سهل انگاری بهای گزافی را پرداخت نمایی.[2] .

معاویه به نزد او كس فرستاد و عمروعاص پیش وی رفت ، معاویه بدو گفت با من بیعت كن ، گفت نه به خدا دینم را به تو نمی دهم مگر از دنیای تو نصیبی ببرم ، معاویه پرسید چه می خواهی ، عمروعاص پاسخ داد اگر مصر را به من بدهی معامله خوبی كرده ای و پیری را كه به كار خواهد خورد به دست می آوری. معاویه پذیرفت و نامه ای در این باب نوشت. بنابراین یكی از كانون های سیاسی و برنامه ریزی علیه خلافت علی در شام تشكیل شد.

عده ای از بنی امیه با امیرالمومنین بیعت نكرده بودند از جمله سعید بن عاص و مروان بن حكم و ولید بن عقبه بن ابی معیط.

مردمی كه می دانستند كه احاكم علی بزودی آنها را در بر می گیرد با یكدیگر مشورت كردند. ولید را به نمایندگی انتخاب كردند و به نزد امیرالمومنین فرستادند.[3] .

[صفحه 222]

ولید با چند نفر نزد علی « ع » آمد و گفت:

یا ابوالحسن ، خودداری ما از بیعت با تو برای این است كه خوب می دانی ، ما كه اینجا نشسته ایم به واسطه ی سوابقی كه با تو در جنگهای اسلام داریم دل خوشی از تو نداریم و غالبا هر كدام از ما یك نفر را داریم كه در آن وقتها به دست تو كشته شده است.

پدر من را دست بسته گردن زده ای و خودم را حد زده ای ،

ولی ما از این جهت صرفنظر می كنیم كه به شرایط ما توجه كنی و آن را بپذیری و آن وقت با تو بیعت خواهیم كرد.

« یكی این كه به گذشته هر چه شده كاری نداشته باشی و برنامه تو برای آینده باشد ، بعد از این هر طور كه می خواهی عمل كن ، دوم قاتلان عثمان را كه الان آزاد هستند به ما تسلیم كن كه قصاص كنیم و اگر هیچ كدام را قبول نمی كنی ، ما ناچاریم برویم به شام و به معاویه ملحق شویم. مولی فرمود ، اما موضوع خون هایی كه در سابق ریخته شده خونی نبوده كه به واسطه كینه شخصی ریخته شده باشد ، اختلاف عقیده و مسلك بود ، ما برای حق می جنگیدیم و شما برای باطل ، حق بر باطل پیروز شد ، شما اگر اعتراض دارید ، خونبهایی می خواهید بروید از حق بگیرید كه چرا باطل در هم شكست و نابود شد. اما موضوع این كه من كاری به گذشته نداشته باشم این در اختیار من نیست بلكه وظیفه ای است كه خداوند آن را به عهده من گذاشته است. اما مساله قاتلین عثمان ، اگر من وظیفه خود می دانستم كه آنها را قصاص كنم خودم ( در نخستین روز خلافت ) قصاص می كردم. « به نظر می رسد منظور این است كه هم قاتلین معلوم نیستند و هم مساله قابل قصاص نیست »

ولید بعد از شنیدن این بیانات صریح و قاطع بازگشت و سخنان امام را به هم مسلكان خود بازگو كرد ، آنها هم حركت كردند و رفتند و تصمیم خودشان را علیه علی « ع » آشكار نمودند و مخالفت و دشمنی خودشان را علنی كردند.

عده ای از اصحاب امیرالمومنین « ع » همین كه از جریانها واقف و مطلع شدند گروهی را تشكیل گردید و علیه زعامت علی تخریب و تحریك می كنند ، آمدند خدمت مولی و عرض كردند عامل عمده ای كه سبب شده اینها ناراضی بشوند و گروهی را تشكیل بدهند مساله اصرار تو بر عدل و مساوات است و حتی قضیه قاتلین عثمان هم بهانه و سرپوشی است روی این كار و می خواهند مردم عوام را بدین وسیله تحریك كنند.

[صفحه 223]

بعضی گفته اند مالك اشتر یكی از این پیشنهاد كنندگان بود یا اصلا پیشنهاد كننده خود مالك بود ، به هر حال مقصود از این پیشنهاد این بود كه اگر می توانی در این تصمیم خود تجدیدنظر كن »[4] .

بیعت با علی در شهرها ادامه داشت. ابوموسی اشعری از مردم كوفه برای امیرالمومنین بیعت گرفت و مردم كوفه هم استقبال فراوان كردند ، عبدالله بن عامر كه از جانب عثمان حكومت بصره را داشت فرار كرد. حارث بن قدامه سعدی از مردم بصره برای علی بیعت گرفت و عثمان بن حنیف انصاری از جانب مولی مامور خراجگیری شد.

طلحه و زبیر از علی « ع » اجازه ی عمره گرفتند. امام به آنها فرمود كه شاید می خواهید به بصره یا شام بروید. آن دو قسم خوردند كه جز مكه مقصدی ندارند.

عایشه در مكه مركز مخالفت با علی « ع » را به وجود آورد طلحه و زبیر به قصد آن كه به عایشه ملحق شوند به مكه حركت كردند.

ابن عباس آنها را در نواصف دیده بود كه ابوسعید بن حارث بن هشام با گروهی از جوانان قریش همراه آنان بودند.

یعلی بن منیه كه از جانب عثمان حاكم یمن بود از آنجا به مكه آمد و به عایشه و طلحه و زبیر و مروان حكم و كسانی دیگر از امویان برخورد كرد و به آنها ملحق شد.

یعلی كه از جمله كسانی بود كه مردم را به خونخواهی عثمان تحریك می كرد. چهارصد هزار درهم با لوازم و سلاح در اختیار عایشه و طلحه و زبیر گذاشت و شتر موسوم به عسكر را كه از یمن به دویست دینار خریداری كرده بود برای عایشه فرستاد.

عایشه و طلحه و زبیر می خواستند به سوی شام بروند ولی ابن عامر مانع شد و گفت كه معاویه پیرو و مطیع شما نخواهد شد و پیشنهاد كرد به سوی بصره حركت كنند زیرا من در آنجا نیروی انسانی كافی دارم كه می توانم در اختیار شما بگذارم.

ابن عامر یك صد شتر و وسائل و لوازم دیگر در اختیار آنها گذاشت. بر اثر این كوششها نیرویی در حدود /600 نفر جمع نمودند و برای حركت به سوی بصره آماده كردند.[5] .

[صفحه 224]

معاویه هم از پیش به زبیر نوشته بود كه به سوی كوفه حركت نماید بنابراین نیروی مقاومت در مقابل علی در شام و مكه به وجود آمد كه بزودی به شكل نیروی جنگی در میدانهای جنگ حاضر خواهند شد.

امیرالمومنین درباره مخالفان خود می فرماید:

اینان در كار خود به شیطان روی آوردند و به او اعتماد كردند و شیطان كه نماینده ی نادانی و جهل است با آنها شریك شده و در سینه های آنها تخم گذاشته است و با آنها آمیزش كرد تا فرمانبردار او شدند.

اینان به مركب گمراهی و ضلالت سوار شدند و سخن نادرست را به گفتارهای گوناگون نسبت دادند.[6] آن روز كه علی گفته بود:

« اگر بیم تفرقه در امت نبود و بازگشت مردم به كفر و تباهی اندیشه ام را به خود مشغول نمی داشت هرگز به صبر تن نمی دادم و رفتار ما به گونه ای دیگر بود. با امروز فرق و تفاوت بسیار دارد. امروز علی می داند كه در مقابل او باطل ، لباس حق به تن كرده و ام المومنین و دو صحابه ی بزرگ پیامبر كه خود را به دنیا فروخته اند به راهی افتاده اند كه كسی جز او كه در دامن وحی تربیت شده است نمی تواند باطل را از جامه حق نما خارج كند و بیرون آورد. »

بنابراین علی « ع » قاطعانه عمل كرد و با پیمان شكنان به نبرد پرداخت تا كتاب و سنت را زنده نگهدارد و آنان كه به خدا نافرمانی كرده اند ولی قابل هدایت هستند به راه راست برگردند و سبك بار شوند.

[صفحه 225]


صفحه 219، 220، 221، 222، 223، 224، 225.








    1. قطائع زمین هایی است متعلق به بیت المال و امام می تواند آنها را در اختیار مسلمانان نیازمند و سزاوار جهت بهره برداری واگذار كند نه این كه ملك آنها نماید بلكه باید سالانه خراج اندكی دریافت كند.
    2. نامه عمروعاص و مفاد آن - حائز اهمیت چندانی نیست كه در تاریخ ذكر شده و دیگران هم مانند او به معاویه تذكر دادند - عمروعاص در حكومت معاویه سعی كرد از خود ترویج نماید.
    3. مهمترین نگرانی قریش از علی بن ابیطالب « ع » در خصوص برنامه های اقتصادی امیرالمومنین بود. گرچه علی « ع » نتوانست تمام گفته ها و برنامه های خود را كه در نخستین روز خلافت اعلام كرده بود اجرا نماید ولی همان گفتار آنچنان وحشت در قریش ایجاد كرد كه تاریخ می گوید عمروعاص به معاویه نوشت كه علی تو را از آنچه داری برهنه خواهد كرد. علی از بطن انقلاب برخاسته بود و انقلاب را سرلوحه حكومت قرار داد ، علی انقلابی بود و انقلابی ماند تا به خدای كعبه ملحق گردید.
    4. بیست گفتار - شهید مطهری ص 18.
    5. مروج الذهب ص 714 - 710.
    6. برداشت از خطبه 7 نهج البلاغه.